تخصص محوری بانکهای تجاری جذب سپرده و اعطای وام است. اعطای وام بانک را در معرض ریسک اعتباری قرار میدهد. قسمتی از مشکلات امروز بانکهای کشور در زمینة افزایش مطالبات معوق و سوختشده بهدلیل عدمبهرهگیری بانکها از نظام اندازهگیری و مدیریت ریسک اعتباری است. هدف این مقاله، ارائه سازوکاری برای اندازهگیری و مدیریت ریسک اعتباری بانک است. چنین سازوکاری شامل ارزیابیهای ریسک اعتباری در هر دو سطح وامهای انفرادی و سبد وام است.
این سازوکار تصمیمات مدیریت ریسک اعتباری و دایرة اعتبارات بانک را در باب شناسایی و تخصیص وام به مشتریان معتبر هدایت میکند و در عین حال تصمیمات مدیریت سبد وام را برای بهرهبرداری بهینه از اثرات تنوعبخشی سبد پشتیبانی مینماید.
نویسنده : میثم رادپور
ارزیابی و سنجش توان بازپرداخت مشتریان اعتباری بهصورت انفرادی و محاسبۀ احتمال عدمبازپرداخت اعتبارات دریافتی آنها را "اعتبارسنجی[1]" گویند. اعتبارسنجی، نظامی است که به وسیلة آن بانکها و مؤسسات اعتباری با استفاده از اطلاعات حال و گذشتۀ متقاضی، احتمال عدمبازپرداخت وام توسط وی را ارزیابی نموده و به او امتیاز خاص خود را میدهند. این روش ابزاری عینی برای مدیریت ریسک اعتباری بانکها بوده و مشتریان اعتباری را بیطرفانه و بر اساس آمار و اطلاعات کیفی و کمّی طبقهبندی مینماید. مدلهای اعتبارسنجی را میتوان به دو گروه عمده تقسیم نمود:
1) : مدلهای اعتبارسنجی پارامتری مانند:
2) : مدلهای اعتبارسنجی غیرپارامتری مانند:
ارزیابی و سنجش ریسک اعتباری سبد وامهای بانک با در نظر گرفتن اثرات متنوعسازی و ارتباط میان موقعیتهای مختلف موجود در سبد وام و ادارۀ سبد اعتبارات بر این اساس، "مدیریت سبد اعتباری" نام دارد. برخی از معروفترین مدلهای سنجش ریسک سبد اعتبارات عبارت است از:
بانکهای موفق در سطح جهان، سیستمهای اعتبارسنجی و مدیریت سبد اعتباری متناسب خود را توسعه میدهند. چنین سیستمهایی مدیران بانک را در جهت اتخاذ هرچه بهتر تصمیمات اعتباری یاری میدهد؛ تصمیماتی که بر پایۀ ارزیابیهای کیفی و کمّی وامهای انفرادی و سبد اعتباری بانک قرار دارد.
هدف از اجرای این طرح، طراحی سازوکاری برای اندازهگیری و مدیریت ریسک اعتباری بانک است. چنین سازوکاری شامل ارزیابیهای ریسک اعتباری در هر دوسطح وامهای انفرادی و سبد وام است.این سازوکار تصمیمات مدیریت ریسک اعتباری و دایرۀ اعتبارات بانک را در جهت شناسایی و تخصیص وام به مشتریان معتبر راهنمایی میکند و در عین حال تصمیمات مدیریت سبد وام را برای بهرهبرداری بهینه از اثرات تنوعبخشی سبد پشتیبانی مینماید. چنین سازوکاری داری ویژگیهای زیر است:
اندازهگیری و مدیریت ریسک اعتباری مستلزم وجود پایگاه اطلاعاتی منسجمی از شرح جزئیات وامها است. این پایگاه اطلاعاتی حتیالامکان میباید اطلاعات روزآمد وامها را در اختیار سیستم اندازهگیری و مدیریت ریسک اعتباری قرار دهد. بنابراین، میتوان گفت راهاندازی یک سیستم جامع مدیریت ریسک اعتباری و نظارت بر آن، تنها از مجرای فناوری اطلاعات و بهکارگیری وسیع رایانه و سیستمهای اطلاعاتی مبتنی بر رایانه ممکن است.
متدولوژی اجرایی
متدولوژی اجرای طرح مدیریت ریسک اعتباری در بانک مستلزم طی فرایند عمومی مدیریت ریسک یعنی شناسایی، اندازهگیری، گزارش، مدیریت و نظارت است. این فرآیند در دو بخش اعتبارسنجی و مدیریت سبد اعتبارات اعمال میشود.
1. اعتبارسنجی
در این بخش ریسک وامهای انفرادی مورد ارزیابی و تحلیل قرار میگیرد. در مرحلۀ شناسایی، تیم اجرایی به بررسی و شناسایی متغیرهای توضیحی اعتبار وامگیرندگان در بانک میپردازد و فهرستی از این متغیرها فراهم میآورد. متغیرهای توضیحی برای وامگیرندگان حقیقی و حقوقی بهطور جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد. همزمان با شناسایی متغیرهای توضیحی، سابقهای از عملکرد اعتباری مشتریان نیز تهیه میشود.
در مرحلۀ اندازهگیری، بر اساس مدلهای اعتبارسنجی، به هریک از متغیرهای توضیحی وزنی منتسب میشود. این اوزان از درجۀ اهمیت نسبی متغیرهای توضیحی در تشریح اعتبار مشتریان حکایت میکند. خروجی اصلی مدلهای اعتبارسنجی، سنجش اعتبار متقاضیان وام در قالب احتمال نکول، نمرۀ اعتباری، رتبۀ اعتباری و یا گروهبندی آنها در قالب طبقات اعتباری است. بر اساس احتمال نکول، مبلغ در معرض نکول و زیان مشروط بر نکول میتوان زیان اعتباری مورد انتظار حاصل از وامهای انفرادی را محاسبه کرد. همچنین، بر اساس توزیع بهدست آمده میتوان سنجۀ ریسک اعتباری مورد نظر را برآورد نمود.
در مرحلۀ گزارش، نتایج حاصل از اعتبارسنجی مشتریان در اشکال استانداردی ارائه میگردد. رتبۀ اعتباری مشتریان در این مرحله گزارش میشود. از دیگر گزارشهای مهم این مرحله، ماتریس گذار مشتریان است. بدین وسیله، احتمال گذار از یک رتبۀ اعتباری به رتبههای بالاتر یا پایینتر گزارش میشود.
در مرحلۀ مدیریت، بر اساس گزارشهای حاصل از مرحلۀ قبل، رهنمودهایی برای راهنمایی تصمیمات مدیریت ریسک اعتباری فراهم میگردد. در این مرحله، برای اعطا یا عدماعطای اعتبار به متقاضیان وجوه تصمیمگیری میشود و وثیقهها و ضمانتهای متناسب با هر رتبۀ اعتباری و نیز صرف ریسک مربوط به آن، جهت تعیین شرایط وام اعطایی، مشخص میشود. در مرحلۀ نظارت نیز از طریق مقایسۀ تخمینهای حاصل از مدل با واقعیت، بازخوری جهت بهبود مدلها، تکنیکها و روشهای مورداستفاده فراهم میگردد.
2. مدیریت سبد وام
در این بخش ریسک اعتباری بانک در قالب سبد وام مورد بررسی قرار میگیرد. مهمترین چالش مدیریت سبد وام اندازهگیری ارتباط میان زیان اعتباری وامها و لحاظ اثرات تنوعبخشی در محاسبات ریسک است. خروجی نهایی این مرحله، توزیع زیان اعتباری سبد وام بانک است. بر اساس این توزیع، سنجههای ریسک مورد نظر مانند ارزش در معرض ریسک اعتباری استخراج میشود. همچنین، بر اساس این توزیع، سرمایۀ قانونی و سرمایۀ اقتصادی محاسبه میشود. این بخش نیز مانند بخش قبل شامل مراحل شناسایی، اندازهگیری، گزارش، مدیریت و نظارت است.
سبد وام قسمت عمدۀ داراییهای بانکهای تجاری را تشکیل میدهد. تخصص محوری این بانکها جذب سپرده از سرمایهگذاران و اعطای وام به متقاضیان وجوه است. سپردههای جذبشده بانک را نسبت به پرداخت سود و اصل آن در سررسیدهای معین متعهد میکند و این در حالی است که وامهای پرداختشده بانک را در معرض نکول وامگیرندگان قرار میدهد. بنابراین، بررسی اعتبار متقاضیان برای تصمیمگیری در زمینۀ اعطای وام به آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
ریسک اعتباری از این واقعیت ریشه میگیرد که طرف قرارداد[1] نتواند یا نخواهد تعهداتش را انجام دهد. بهشیوۀ سنتی، تأثیر این ریسک با هزینۀ ریالی ناشی از نکول[2] طرف قرارداد سنجیده میشود. زیانهای ناشی از ریسک اعتباری ممکن است قبل از وقوع واقعی نکول از جانب طرف قرارداد، ایجاد شود. بنابراین، ریسک اعتباری را میتوان بهعنوان زیانی محتمل تعریف کرد که در اثر یک رویداد اعتباری اتفاق میافتد. رویداد اعتباری زمانی واقع میشود که توانایی طرف قرارداد در انجام تعهداتش تغییر کند. با این تعریف، تغییر ارزش بازار بدهی بهخاطر تغییر رتبهبندی اعتباری (یا تغییر آگاهی بازار از توانایی طرف قرارداد نسبت به انجام تعهداتش) را نیز میتوان بهعنوان ریسک اعتباری در نظر گرفت.
[1]. counterparty
[1]. default
ثبت نظر